عربستان به عنوان عمدهترين صادرکنندهي نفت و گاز جهان، همواره و به صورت تاريخي نقش رهبر و برادر بزرگتر را در شوراي همکاري خليج فارس ايفا نموده و بر اساس قدرت مالي و جايگاه ژئوپوليتيک خود، از نفوذ ويژهاي در منطقه برخوردار بوده است. اين واقعيت را بهخوبي ميتوان از واکنش سران کشورهاي جهان و حضور سياستمداران سرشناس و تأثيرگذار بينالمللي در مراسم تدفين و يادبود ملک عبدالله دريافت. پيامهاي تسليت رهبران جهان، نشاندهنده ارتباط قويِ پادشاه متوفي با ساير کشورها و بهخصوص با قدرتهاي غربي بود؛ گذر زمان در دهههاي اخير، نشان داده است که حفظ اين ارتباط، به عنوان يک اصل استراتژيک در خاندان سعودي به شمار رفته و عامل مهمي در بقا و ادامه حيات سياسي ايشان بوده است. از دريچه ديپلماسي انرژي، موقعيت ويژه و اثرگذار عربستان را بايد از دو منظر بررسي نمود: اول از ديدگاه دسترسي به منابع سرشار انرژي و امکان ايفاي نقش در مناسبات اقتصادي و سياسي جهان و ديگري از منظر موقعيت سنتي عربستان بين کشورهاي عربي و همينطور موقعيت جغرافيايي و ژئوپوليتيک آن در خاورميانه به عنوان قلب تپنده انرژيهاي فسيلي جهان.
دسترسي به منابع سرشار انرژي
ذخاير تثبيت شده نفت عربستان سعودي، چيزي بيش از ۲۶۰ ميليارد بشکه تخمين زده شده است، که اين عدد بيشتر از ۲۵ درصد کل ذخاير نفت جهان و بيش از يکسوم ذخاير کشورهاي عضو اوپک را تشکيل ميدهد. به باور برخي از کارشناسان نفتي، عربستان در حال حاضر ميتواند روزانه تا مرز ۱۲ ميليون بشکه نفت توليد کرده و به اين وسيله، نبض بازار نفت جهان را در کنترل خود نگه دارد. افزون بر اين، عربستان سعودي مقادير قابل توجهي گاز طبيعي نيز در اختيار داشته و از نظر ذخاير گاز طبيعي، در رتبهي پنجم جهان قرار دارد. اين ظرفيت توليد بسيار بالا، اين امکان را براي عربستان فراهم کرده است تا در توليد، توزيع و مصرف نفت و به طور کلي در قيمتگذاري آن، موقعيت ممتازي داشته و با افزايش يا کاهش توليدات خود، نقش پررنگي را در داخل و خارج از اوپک ايفا کند. توليد ناخالص داخلي عربستان در سال ۲۰۱۳، بيش از ۹۳۰ ميليارد دلار برآورد شده و بنا به آمار موجود، نيروي کار آن ششونيم ميليون نفر و نرخ بيکاري در اين کشور (بدون احتساب زنان)، ۱۳ درصد است.
جايگاه منطقهاي و جغرافيايي
قرار گرفتن عربستان در ميان دو آبراه حياتي جهان، يعني خليج فارس و درياي سرخ، موقعيت ژئوپوليتيک اين کشور را به شدت تقويت کرده است؛ دسترسي به اين دو آبراه، مستلزم عبور از تنگه هرمز و تنگه بابالمندب است. تنگه هرمز، در حالي تحت نفوذ ايران، رقيب قدرتمند و سنتي عربستان قرار دارد که دومين تنگه بينالمللي شلوغ دنيا به شمار رفته و روزانه حدود ۱۷ ميليون بشکه نفت خام (معادل ۴۰ درصد کل نفت حمل شده توسط نفتکشهاي جهان و نزديک به ۲۵ درصد کل عرضه جهاني نفت) از آن عبور ميکند. از همينرو و با توجه به اهميت دسترسي مستقيم به بازارهاي مصرف انرژي، عربستان همواره در پيِ يافتن مسيرهاي جايگزين براي تنگه هرمز، به منظور صدور نفت خود و همپيمانش بوده و تلاش کرده تا امکان دسترسي زميني کشورهاي حوزه خليج فارس را به اروپا، چه از مسير درياي سرخ و چه از طريق درياي مديترانه ميسر سازد. از طرف ديگر، بابالمندب نيز تحت سيطره جمهوري يمن است که با جمعيت ۴۲ درصدي شيعيان خود، همواره نگرانيهاي جدي را براي پيادهسازي سياستهاي عربستان به همراه داشته است. همچنانکه، ناآراميهاي ماههاي اخير در يمن و درگيري شيعيان اين کشور با دولت نزديک به آل سعود نيز به تدريج، به يکي از مهمترين مناقشات جهاني و منطقهاي تبديل شده است.